به گزارش صراط دولت سیزدهم؛ روابط با همسایگان بهویژه کشورهای عرب منطقه را جزو سیاستهای اساسی خود عنوان میکرد. با اینحال دستاورد این سیاست، تنها در برقراری ارتباطات دیپلماتیک با عربستان باقی ماند. البته اقداماتی در خصوص برقراری روابط با مصر هم انجام گرفت که تاکنون ناتمام باقی مانده است. همزمان با شهادت ابراهیم رئیسی و حسین امیرعبداللهیان، کشورهای عربی در سطح مقامات بالا برای عرض تسلیت به تهران آمدند. این اقدام از چشم تحلیلگران پنهان نماند. در اقدام بعدی؛ بحرین بهعنوان کشوری که سالهاست رویکرد خصمانهای در قبال ایران دارد، به مسکو گفت که خواهان پادرمیانی روسها برای ایجاد روابط با کشورمان است.
در خبرآنلاین با نصرتالله تاجیک کارشناس مسائل خاورمیانه درمورد روابط ایران و کشورهای عربی به گفتگو نشستهایم:
پس از شهادت ابراهیم رئیسی ما شاهد حضور پررنگ مقامات رده بالای عربی در تهران برای مراسم تشییع رئیسجمهور بودیم. با پیروزی مسعود پزشکیان نیز کشورهای منطقه پیام های تبریک زیادی ارسال کردند.
این اتفاق بار ما را سنگینتر میکند تا به سیاستخارجی توجه بیشتری داشته باشیم و تنظیمات سیاستخارجی و تنظیمات روابط خارجی خود را بیشتر به هنجارها و استانداردهای بینالمللی نزدیک کنیم. اینگونه مراسم دو بخش دارد. بخشی از آن تشریفاتی و عاطفی و درمورد روابط انسانی بین کشورهاست و در کنارش هم دیدوبازدید و صحبت با طرف ایرانی و با دیگر طرفها بود. این حجم از هیاتها که به ایران آمدند در عینحال که یک نکته مثبت بود، بار ما را برای اینکه مقداری دستی به سر و روی سیاستخارجی بکشیم و بدانیم که دنیا محل بده بستان است و ما باید با کشورهای دیگر زندگی کنیم. از نظر اخلاقی باید نتیجه بگیریم که باید با کشورها روابط آرام و مطبوع و بدون تنش داشته باشیم. شرط اول اینکار هم این است که در روابط خارجی به دغدغه کشورها توجه کنیم. ما با برخی از کشورهایی که مشکل داریم بیشتر ناشی از این است که توجهی به دغدغه انها نداریم. ما باید از این نکته برای تنظیم سیاست خارجی خود درس گرفته و به آن توجه کنیم.
کشورهایی مانند بحرین، امارات و تونس روابط چندانی را در سالهای اخیر با ایران نداشتهاند. با همه اینها؛ در همین مدت اخیر تمایل خود را برای برقراری ارتباط با ایران نشان دادهاند. این چرخش ناگهانی چه علتی دارد؟ آنها حتی پس از آنکه عربستان روابط خود را با تهران عادیسازی کرد هم قدمی به سمت ایران برنداشته بودند.
امارات روابط مشخص و چارچوب داری با ما دارد. با بحرین روابط ما قطع است و ارتباطی نداریم و تونس هم همینطور است. این که آنها علاقه نشان میدهند یعنی ما باید تحلیل کنیم چه اتفاقی افتاده است. من فکر میکنم یکی از دلایل سختافزاری اشتیاق با ارتباط با ایران؛ اقدامی بود که ما در عملیات وعده صادق انجام دادیم و با جرات و شجاعت و در حجم وسیع موشک زدن به اسراییل آن ابهت امنیتی اسراییل را شکاندیم. این مقداری نشان داد که ایران برای امنیت سرزمینی و موجودیت سرزمینی و بحثهای حاکمیتی و موجودیت حاکمیتی جدی است که خودش تبعات مثبتی برای کشور و سیاست خارجی دارد. ریسک بزرگی بود که میتوانست به یک جنگ ختم شود. ولی ریسک شد و جواب هم داد.
کار با دنیا، در این گونه مواقع میتواند در شکلگیری افکار عمومی موثر است و در کنارش هم البته توانمندی سختافزاری هم اهمیت زیادی دارد. ما از دو مولفه استفاده کردیم. اول محکومیت اسراییل نزد افکار عمومی برای حمله به مکان دیپلماتیک و دو استفاده از توانمندی سختافزاری برای مقابله با اقدام غیرقانونی اسراییل بود. این دو باعث شد که مقدرای سطح سیاست خارجی ما افزایش پیدا کند. قسمت دیگر هم مذاکرات ایران و آمریکا در عمان است که بهطور غیرمستقیم پیگیری میشد و خیلی تاثیر مثبت دارد. چرا که کشورها میبینند ما در حال رفع مسائل خود با کشورها هستیم. از طرف دیگر اعراب وقتی میبینند ما مشکل را حل میکنیم سعی میکنند به ما نزدیک شوند. البته انها به صورت پنهانی کارشکنی هم ممکن است انجام دهند. چون ما در منطقهای زندگی میکنیم که حل مشکلات بینالمللی ما را علیه خود تلقی میکنند و فکر میکنند اگر مسائل ما با آمریکا حل شود؛ به هژمون منطقه تبدیل میشویم. در جریان وعده صادق هم تعامل ما با غربیها خوب بود.
به بحرین برگردیم. سخنان رهبران این کشور و درخواست آنها از پوتین برای پادرمیانی نشان میدهد که برای برقراری روابط با تهران مصرتر از آن هستند که پیش از این بهنظر میرسید. روابط بحرین و ایران را پس از این اتفاق چطور میبینید؟
این کشورها بعد از رابطه ما با عربستان هم پا جلو نگذاشته بودند. اما بعد از تحولات اخیر؛ آنها اقدامات خود را آغاز کردند. البته بحرین در مقابل ایران نقاط آسیبپذیری زیادی دارد. با توجه به نقش منفی این کشور در ردگیری پرتابههای ایران در عملیات وعده صادق، این کشور ممکن است احساس کرده باشد که ایران بخواهد عکسالعملی نشان دهد. همانطور که سخنگوی وزارت خارجه به خبرها در مورد بحرین واکنش نشان داد، این موضوع در دست بررسی است. ایران از قبل هم همین مواضع را داشت. ایران در دولت قبلی علاقهمند بود که مسائل با بحرین حل و فصل شود اما آنها علاقه نشان نمیدادند. اما الان سیاست آنها این است و کمی تعحبآور و تا حدی مشکوک بود. پادشاه آنها نزد پوتین موضوع را مطرح کرد. در صورتیکه وزیرخارجه این کشور که برای مراسم در تهران بود، میتوانست در دیدار با مقامات وزارت خارجه درخواست خود را مطرح کند. ایرانیها مردمان کینهای نیستند و بیشتر تلاش میکنند که موضوع را حل و فصل کنند. به نفع ما نیست و ما هم علاقهای نداریم که کشورهای دیگر بخواهند در روابط دو جانبه ما فعال شوند. به خصوص که ما کشوری قدیمی و موثر در منطقه هستیم. لذا من فکر میکنم بین دو کشور هیاتهایی تبادل شود و مسائل به سمت حل و فصل شدن برود.
چشمانداز روابط ایران با کشورهای عربی همسایه را چگونه ارزیابی میکنید؟ تهران کماکان حتی با عربستان بر سر موضوعات فراوانی از جمله تامین امنیت در خاورمیانه دچار اصطکاک است. با همه اینها، پایتختهای عربی مایلند تا حداقل در ظاهر به حل مشکلات خود با تهران به عنوان کشوری غیرعربی اما مسلمان بپردازند. از طرف دیگر امسال ممکن است تغییراتی در سیاست ایالات متحده ایجاد شود و جمهوریخواهان بار دیگر به کاخ سفید برگردند. معمولا روابط کشورهای عربی نزدیک به واشنگتن با ایران تابعی از روابط ایالات متحده با تهران است. اگر جمهوریخواهان بتوانند آرای مردم امریکا را به خود جلب کنند، آیا ممکن است این تحرکات برای نزدیکی ایران با کشورهایی مثل امارات و بحرین، متوقف شود؟
ایران ۱۵ همسایه دارد و هرکدام از آنها با سیاست و اقتصاد گوناگون زندگی میکنند و مزیت نسبی گوناگونی دارند. چه از نظر روابط خارجی و منطقهای و...اگر امکان روابط با این کشورها فراهم شود؛ یک ظرفیت عظیم هم برای بازار کالاهای تولیدی ما و هم محلی برای تامین نیازهای ما است. نه لزوما اینکه بحث تهاتر مطرح شود. مهم این است که ما میتوانیم اقتصادهای مکمل داشته باشیم. من فکر میکنم با این وضعیت کشورهای جنوب آبراه یا کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیجفارس از نظر سطح توسعه چه فرهنگ عمومی و چه سابقه تاریخی کشورهایشان چیزی برای روند توسعه کشور و مردم ایران ندارند. تنها چیزی که هست اینکه ما باید میزانی از حسن همجواری و روابط معقولی را داشته باشیم که این کشورها را بدون زهر کنیم.
این گونه کشورها که روابط نزدیکی با کشورهای غربی داشته یا بعضا پایگاههایی را به امریکاییها دادهاند، سطح روابطشان کف و سقف دارد. میزانی از رابطه مدنظر آنهاست که عادی و بدون تنش و بدون آسیب بوده و در سطح دیگر این است که میخواهند روابطشان با ما به روابط آنها به قدرتهای فرا منطقهای آسیب نزند. تا وقتی روابط ما با کشورهای فرامنطقه به این شکل باشد؛ سطح دوم اتفاق نخواهد افتاد. طبیعی است که شرایط برای ایران در روابط خارجی به سمت راحتتر شدن نیست. این برای اولین بار بود که در ایران سیاست خارجی تا این اندازه نقش در سیاست داخلی ما بازی میکرد و ممکن است حتی نقش وزیرخارجه نسبت و وزن وزیرخارجه برای کشورهای خارجی کمتر از رئیسجمهور نباشد.